مرد نوشت

کار

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۲۲، 19:47

دلم میخواد کار دیگه ای داشته باشم. یچیز تو مایه های دلالی. مثلا یچیز بخرم ۵ میلیون بدم ۶ میلیون ولی فروش روزانه ام ازش حداقل ۲ تا ۳ تا باشه.

یا مثلا انلاین شاپ داشته باشیم روزی ۱۰-۱۵ تا حداقل بفروشیم

یا یه کانال و پیجی داشته باشم و براش تولید محتوا کنم و بفروشم یا ویو بخوره تبلیغ بگیرم و...

چون منی که همه ساعتهای شب و روزم توی گوشی و اینترنت میگذره، و علاقه دارم به این موضوع، دوست دارم پول خوبی هم ازش دربیارم

اینقدر سایتها و پیج ها و دیوار و و... رو گشتم دنبال ایده خوبی، یا چیزی براش فروش...دیگه گیج شدم

با این حال باز خسته نمیشم

اینقدر میگیردم و تلاش میکنم تا به نتیجه برسونمش.

مغازه داری و درس دادن و....نه منو به جایی میرسونه نه منو راضی میکنه... نه منو به سقف خواسته هام نزدیک میکنه

یا مثلا خرید و فروش ماشینو هم دوست دارم...یا خرید و فروش خونه و ملک...

کاش یه گروه خوب توی تلگرام داشتیم با آدمای خفن و خوش فکر و به هم ایده میدادیم مشورت و راهنمایی میکردیم همو...البته اینطور آدمایی نمیان ایده های خوبشونو بدن به بقیه. خودشون استارتش میکنن

زده به سرم پاشم برم بازار بزرگ تهران بچرخم تا چشمم به چیز میزا بیفته....ببینم چی برای عمده فروشی یا بیشتر برای آنلاین شاپ هست و به چشمم میاد... اینقدر گشتم و بهش فکر کردم حس میکنم مغزم انگار قفل شده دیگه

چقدر خوب میشد اگه اون امید عوضی بهم میگفت چطور میشد مثل خودش لوازم دیجیتال رو اونطوری بتونم اقساط ۲۴ ماهه بدم دست مشتریا و فقط یک چک بگیرم ازشون...این کار میترکوند. کلی لوازم دیجیتال از گوشی و تبلت و لپ تاپ تا لوازم خونه و پی اس و... اونموقع که رفتیم خونشون گفت بهم میگه ولی بعد اون هی دیگه پیچوند و جواب و سایتهارو نداد بهم که منم بتونم احرازهویت کنم توی اون شرکتها و منم مثل خودش بفروشم

نویسنده: مرد متآهل نظرات:

#تغییرات

شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۲۰، 23:51

نمیدونم قبلا هم اینطور چیزی نوشتم یا نه، ولی تحت تاثیر خیلی چیزا، که اخیراً دیدم و شنیدم و تجربه کردم، لازم میبینم قطعا یه سری تغییرات در محتوای زندگی خودم ایجاد کنم... از این جهت، ممکنه 95 درصد یا حتی 100 درصد مطالب این وب رو حتی حذف کنم، ولی آدرس و ایناش همین میمونه. فقط یه چیز مثل Reset Factory باید بزنم. رو محتوای وبلاگ، کانال شخصیم تو تلگرام، گالری، لیست برنامه های گوشی، شماره ها، چتها، تماس و Sms ها، آدمها، سرگرمی ها، حتی افکار، عقاید و جملات و الفاظی که استفاده میکنم.

شاید وقتی یکی به یکی اینارو اجرا بخوام بکنم بیارم تو ادامه این پست بصورت رمز دار و فقط برای خودم بنویسم بمونه به یادگار. شایدم ننویسم.

ولی میدونم اینکار سرمنشا خیلی خوبی میشه برای زندگیم.

میدونی، آدم وقتی میبینه اونی که میخواست بشه نشده، یه تلنگری میخوره... میگه چرا نباید من؟ میگه بذار از اول درست کنم خودمو!

این فکرا ازین موضوع هم بی تاثیر نیست که همچنان دنبال اینم یه طرز کار و روش های درآمدی درست تری داشته باشم...و اون جملهه معروفه که نوشته بود: "فکر آدم مثل چتر نجاته، برای اونکه کارایی داشته باشه باید اول باز بشه"

در همین راستا خیلی واجب میدونم که بخوام فکرمو باز کنم و مثل قبلا، احساس مثبت و خوبی درباره خودم داشته باشم. همراه با اعتماد به نفس!

فعلا تا اینجا داشته باشم. باز میام

برچسب‌ها: تغییرات، تغییر، نگرش، چتر
نویسنده: مرد متآهل نظرات:

دوستان چه خبرتووووونه؟؟؟

سه شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۹، 1:32

امشب فرصتی بود گفتم یه سر بزنم به وب بچه هایی که قبلاً میومدن وبم، همین ۵-۶ نفری که میشد گفت دوست بهشون و برام کامنت میذاشتن و درد دل و راهنمایی و...

از ۶ تا وبی که لینک کرده بودم ۴ تاشون دیلیت زدن کلا. دوتاشونم هستن و‌ نگاهاتی سرسری انداختم وبشون فعلا و دراودم ببینم بقیه در چه حالن که جا خوردم...چرا دیلیت کردید اگه این پستمو‌ میخونید؟‌ اگرم آدرس جدید دارین و دوس دارید بفرستین برام...

چه خبره آخه دیلیت...چرا من موندم پس 😅 از سال ۹۵ فکرکنم اینجارو دارم

دوس داشتم تلگرام هم منم یوقتا مثل بقیه دیلیت اکانت بزنم حداقل سالی یبار.. مثل کچل‌کردن سر میمونه که فکرمیکنم آدمو سبک میکنه و دوس دارم ولی خیلی وقته نتونستم 😂 یه عالمه کانال و اطلاعات و پی وی دارم روشون...

نویسنده: مرد متآهل نظرات:

کیفیت و روش رابطه

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، 2:9

به دلیل اینکه مسائل خیلی خصوصی و متاهلانه هست رمز دار مینویسم. همون رمز قبلی.‌ بعضی دوستا شاید داشته باشن که اوکیه. اگرم کسی خواست بخونه یا نظری داشته باشه، آدرس بذاره اگه صلاح دیدم رمز میدم بهش...بخونید بعد تجربه یا دونسته های واقعا علمی یا پزشکی یا تجربی خودتون رو اگه میشه برام بگید..شاید راه حلی ازتوشون دراومد

پ.ن: ساعت شد ۲:۱۰ تقریبا...بیشتر از این چیزی مغزم نمی‌رسه بنویسم مربوط به این موضوع باشه...ثانیا هم خیلی خستم و خوابم میاد دائم چندبار چشمام بسته شدن چرت زدم... بهتره بخوابم که فردا یک ربع به هفتم باید بیدار بشم..چشمم میسوزه...چیزی بود میام اضافه میکنم

راستی نمیدونم چطوره بعضی وبلاگهارو که تو کامنتا آدرس میذارن برام باز نمیشن... می‌نویسه عدم امکان دستیابی و اینطور چیزا...اگه راه حلی داره و میدونید بگید اونم تا بتونم جوابتون رو بدم یا منم شمارو بتونم بخونم...

ادامه نوشته..
برچسب‌ها: رابطه، متأهلی، خواب
نویسنده: مرد متآهل نظرات:

یه شب خوب

جمعه ۱۴۰۳/۱۱/۰۵، 11:50

سرشب (عصر شایدم) داشت با لحن بچگونه و لوس و نازدار طوری میگفت امشب میخوام دختر خوووبی باشما اصلا اذیتت نکنم. بعدش گفت فردا هم هی همینطور فردا هم اصلا میخوام اذیتت نکنم و بذارم کامل خونه استراحت مطلق کنی اصلا نمیگم بریم فلانجا و فلونجا...بساط یه شام و شب خوب سپری کردنو باهمو هم چیده بود (امروز دم ساعت 10-11 که از تو اتاق دراومدم بیرون و رفتم صورتمو بشورم دیدم؛ میوه و پفک خلالی و تخمه کدو توی سینی بود، کدوحلوایی آماده توی تابه و روی گاز، کنارش دونه های پفیلا برای سرخ کردن و درست کردن روی لباس شویی، لیوانای آماده برای نسکافه آخرشب و چایی دم شده روی چای ساز برای بعداز شام و هضمش و...)

بقیشو میذارم ادامه ی مطلب...شلوغ نشه صفحه...بدون رمز

ادامه نوشته..
نویسنده: مرد متآهل نظرات:
© مرد نوشت