مرد نوشت

کاش منم اینطور حسی به تو و خوبیات و فرقت با آدمای خودم میداشتم

کاش منم با خودم فکر میکردم تو خوب تر از دخترای فامیل دورم بودی.

تویی که حتی میگی اخلاقای بابای من و هرچی مرد تو طایفه پدر و مادریم هست همه داغونن و زن ستیزن و اهمیت سگ به زن نمیدن و جلوی جمع زن خودشونو تخریب میکنن حتی و...، کاش بیشتر قدر من و خانوادم رو بدونی که چقدر به زن احترام میذارن. حداقل من و خانواده ام. حداقل من. چقدر کمک میکنن به زن. چقدر محترمانه و آرام....

دیگه وقتایی که کسیو به اوج ناراحتی اش برسونی نباید انتظار داشته باشی به همون نسبت هنوز آرام باشه و احترام بذاره که... همه چی دو طرفه ست

تویی که شب مهمونی بعداز رفتن خاله اینات به شوهرخالتم فحش دادی که چرا بمن گفت وقتی زنا زیادن تو بشین کاری نکن و...

کاش بالعکس مرداتون که زن ستیز شدن، توام اینقدر الان مرد ستیز نبودی الان. البته همیشه میگی نیستی. ولی واقعیتش شدید هستی. شاید چون اینقدر از این رفتارهای مخالف با خودت و مامان دیدی که الان فکر میکنی همه اونارو باید تو زندگی با شوهر و جلوی من جبران بخوای بکنی و بقولی، عقده هاتو خالی کنی. یا مثلا تو شخصیت مستقل و قوی و مردگونه داشته باشی جلوی شوهر و کم نیاری و در این راستا کوشش هم کنی!!!

یوقتایی با خودم میگم واقعا چرا متفاوت ترین آدم بین آدمای خودت و اونی که من مینونستم باهاش ازدواج کنم هستی. بین دوستات، بین فامیلامون، بین همکارا و...از نظر اخلاق، رفتار، پوشش، ظاهر، قیافه، پول جمع کن بودن و.. بچه نبودن و...

پوششت خوبتر از یه سریای دیگست، ولی خیلیا که خوبتر بودن رو میتونستم، سازشگریت همینطور، رفتار بزرگ و عاقلانه تر داشتنت و...،

در عین خوبی هایی که داری و کم نیستن، تفاوت های آزاردهنده ای داری که واقعا خیلی حرص منو در میاوردن تا الان...

نویسنده: مرد متآهل نظرات:
© مرد نوشت