دل صاف
آخر شب که از عروسی اومدیم خواستیم بخوابیم اومدم سمتت بغلت کنم یه زیرصدا میگی نمیخوام برو اونور، بعد میگم چرا نمیخوای بیای بغلم، میگی آدم وقتی دلش صاف نباشه دلشم نمیخواد بغلش کنن!
میبینی؟ تو وقتی مثلا و بهرشکل دلت صاف نیست، دلت نمیخواد حتی بغل من باشی. ولی وقتایی که من ناراحتم ازت شدید یا عصبیم یا بحث جدی هم کردیم حتی و نهایتا من دلم صاف نیس ازت که بلکه عصبیم هستم از دستت، تو میگی باید اونموقعا بیای سمتم من دوست دارم اونموقعا بیای باهم باشیم تا این ناراحتیامون از بین بره. وقتی دلمون صاف نیست از هم تو نمیخوای و نمیتونی حتی بیای بغل من ولی من ناراحت که شدم اینقدری جلبک و بی عار باشم که بیامم باهم باشیم؟ نه اینکه بگم میخوام تلافی کرده باشما، نه چون خودم بیشتر اذیت میشم از دور بودنمون، بحث اینه که دل آدم راضی نمیشه اصلا قدمی برداره. حالا این که امشب سر چیباز مثلا دلت صاف نیست هزار و یک دلیل میتونه داشته باشه و من مثل همیشه امشبم باز حسرت اینو میخورم که دوستام چطورن و من چطور!
حتی یک دقیقه هم نمیتونم متصور بشم اونقدی خوب شدیم دیگه باهم که بخوایم بچه داشته باشیم باهم. ما هنوز یکی دو روز متوالی خودمون باهم خوب و خندان و خوش نیستیم.
هرساعت یچیز پیدا میکنی دلگیر بشی دل سرد بشی ناراحت بشی یا بهانه بگیری یا گیر بدی یا بحث کنیم یا بامبولی دربیاری یا ...
باز با این حال من الان دلم میخواد بغلت کنم
تو راه که میومدیم منو خواب گرفته بود تا به زور و با یه نصف چرت ۵ دقیقه ای تو راه زدن، رسیدیم خونه، بعد که باید بی چون و چرا میخوابیدیم، یه چیز انداختی گفتی که مثل بعضی شبای دیگه خوابو از چشای من بگیری و خودت بگیری پشت به من بخوابی!! :))
یه شب نداری مام مثل آدم سر به بالشت بذاریما، هرشب یجور میت وار باید بخوابیم و با ناراحتی
مگر اینکه اون شب باهم بوده باشیم که اونم قبل یا بعدش باز یچیزی میندازی میگی
یکی از حرفایی که میزنی و گله هایی که میکنی، اینه که تو دلت منو نمیخواد و زود به زود نمیخوای من پیشت باشم و...، ولی هیچوقت نمیفهمی و قبول نمیکنی این اخلاقات و بهانه گیری ها و یه سری اخلاقات چقدر تاثیر میذارن رو خوواستن من، رو اینکه منم دلم صاف و خوش باشه پیشت و بخوام بیش از اینی که هست بشه با بودن کنارت و نزدیک شدن بهت. نمیدونی چطور و چقدر با حرفات و رفتارات چطور سردم میکنی از خودت. وقتیم بهت میگم یا اصلا از خودت دفاع میکنی ۹۹ درصد مواقع و قبول نمیکنی، یا اون یک درصدم اگه قبول میکنی با لحن بچگانه و لوس شدن میگی نه تو حق نداری ناراحت بشی تو حق نداری سرد بشی و...
واقعا نمیدونم دیگه چیکار کنم